سینماهای تهران

تاریخچه و تصاویر سینماها و محل های نمایش فیلم در تهران

سینماهای تهران

تاریخچه و تصاویر سینماها و محل های نمایش فیلم در تهران

سینما استقلال

سینما استقلال

نام پیشین : امپایر

آدرس : خیابان ولی عصر ( عج )( پهلوی ) بالاتر از میدان ولی عصر( عج )( ولیعهد ) شرکت سینما امپایر

مالک اولیه : شمس الدین زاینده رودی (به نقل از کتاب:تاریخ سینمای ایران ،از آغاز تا سال 

1357،نوشته ی مسعود مهرابی،انتشارات فیلم،چاپ پنجم،زمستان 1368،صفحه ی 487)

مالک فعلی : حوزه ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی

مدیران : هوشنگ پاسبانیان،آقای کشاری(1398)

تاسیس : چهارشنبه 1338/10/08،با نمایش فیلم شبهای اروپا

ظرفیت اولیه  : 712 نفر (به نقل از کتاب:سینمای ایران 1363-1358،انتشارات اداره کل تحقیقات

و روابط سینمائی وزارت ارشاد اسلامی،چاپ اول:1363،صفحه ی 39)

تلفن : 88903942


یک آمار جالب از میزان فروش و تعداد تماشاگر سینما امپایر در سال 1355

تعداد تماشاگر:928000 نفر

میزان فروش:44960000 ریال

از کتاب:اسنادی از موسیقی،تئاتر و سینما در ایران(1357-1300 ه.ش) ،جلد سوم،

صفحه های 1380و1381،انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1379


نام این سینما در سال 1360 تغییر پیدا کرد . در سال 1378 پس از بازسازی بازگشایی شد .

این سینما دارای سالن تابستانی نیز بوده است .

سینما اخبار

سینما اخبار
آدرس : خیابان لاله زار پاساژ رزاق منش ( کریستال پالاس )
این سینما در 1322/01/29 افتتاح شد . مدیر سینما یاکوبسن نام داشت . این سینما در اختیار اداره ی انتشارات سفارت انگلستان بود و آنها در این سینما کنفرانس میدادند . این سینما فیلمهای خبری را در روزهای پنجشنبه و جمعه نمایش میداد . در حال حاضر اثری از این سینما وجود ندارد .
منوچهر والی زاده گوینده و دوبلور معروف ،در گفت و گویی با شبکه ی تلویزیونی آی فیلم،
در سال 1396 می گوید:در سالهای اول دبیرستان بودم و دوستی داشتم که پدرش در انتهای پاساژ رزاق منش کنار سینما اخبار بساط کفاشی داشت.یک روز که کنار بساط پدر دوستم بودم مدیر سینما اخبار آمد به من گفت بیا داخل گیشه و از بلندگو برنامه ی امروز سینما را تبلیغ کن.این سینما پنجشنبه ها و جمعه ها از ساعت 2:30به بعد فعال بود و من چند وقتی در داخل گیشه ی این سینما برنامه های تبلیغاتی سینما را می گفتم.روزانه یک تومان هم دستمزد می گرفتم و از آن جا به گویندگی علاقه مند شدم.در ضمن آخر شب جمعه هم بلندگو و میکروفون را به دوش میکشیدم و به سینما ایران می بردم.

سینما اریکه ایرانیان

سینما اریکه ایرانیان

آدرس : بلوار فرحزادی نبش خیابان ارغوان غربی 

مالک:موسی عباسی هاشمی مقدم

تاسیس:1379

مدیران: علی شاهوردی،رضا موسی خانی

ظرفیت : 3 سالن با گنجایش های 160 و 190نفر

تلفن : 22370001

سالن یک در طبقه ی همکف ،سالن دو در طبقه ی اول و سالن سه در طبقه ی دوم مجتمع قرار دارند . این سالن ها به منظور نمایش فیلم و اجرای نمایش طراحی و ساخته شده اند.

همچنین  یک سالن کنسرت هال به ظرفیت 806 نفر جهت برگزاری همایش ها و مراسم 

مختلف دارد.


سینما ارم

سینما ارم

نامهای پیشین : سهیلا  - مایاک - دیده بان

آدرس : خیابان جمهوری ( استانبول ) نرسیده به خیابان لاله زار

مالک اولیه : گریشا ساکوارلیدزه

ظرفیت : 750 نفر (به نقل از کتاب:سینمای ایران 1363-1358،انتشارات اداره کل تحقیقات

و روابط سینمائی وزارت ارشاد اسلامی،چاپ اول:1363،صفحه ی 40)

تلفن : 316424

این سینما که بر اثر ریزش سقف آن مدتی تعطیل بود دی ماه 1336 به نام سهیلا بازسازی شد و گشایش یافت .

در زمانی که با نام مایاک فعالیت میکرد درب آن از خیابان لاله زار باز می شد .
در حال حاضر تخریب شده است .


یک آمار جالب از میزان فروش و تعداد تماشاگر سینما سهیلا در سال 1355

میزان فروش:18065000 ریال

تعداد تماشاگر:492000 نفر

از کتاب:اسنادی از موسیقی ،تئاتر و سینما در ایران(1357-1300 ه.ش)،جلد سوم،

صفحه های 1382و1383،انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1379


به گفته ی دوست سینما شناس من ،جناب  آقای ایلچی :

" این سینما ابتدا فعالیتش را در خیابان لاله زار ،کوچه اتحادیه شروع کرد و پس از آتش سوزی و مدتی تعطیلی به محل بعدی اش در خیایان استانبول نقل مکان کرد . در صحنه ای از فیلم " حاجی آقا آکتور سینما "  یکی از بازیگران این فیلم از جلوی ساختمان سینما مایاک اولیه در کوچه ی اتحادیه رد می شود . "


از مقاله ی سالهای فراموش شده سینمای ایران ،نوشته ی محمد تهامی نژاد :

ویژه نامه ی تابستان مجله ی هفتگی سینما ،مرداد 1372

نفس حضور متفقین در ایران ،بالشخصه می توانست تمام دستورالعملها را بهم بریزد . روسها نیز مانند انگلیسیان در ایران صاحب سینما شدند . ماجرایی که ذکر می شود ،لااقل می تواند بخشی از واقعیت نحوه تسلط روسها بر شرکت مایاک را روشن کند . گریشا زاخاری یا ساکارلی ،یهودی ،اهل گرجستان ،صاحب شرکت دیده بان فیلم ( مایاک ) ،حدود سال 1300 شمسی وارد ایران شد و در رشت اقامت کرد . ابتدا در محل ساختمان شهرداری فعلی رشت اره کشی داشت و روزها بشکه می ساخت و شب با خانمش  _ مادام مایاک _ فیلم صامت نمایش می داد .

الماس خان روح شهباز ،بوفه چی قدیمی سینما مایاک عقیده دارد :

گریشا از رشت فرار کرد آمد تهران ،مدتی در سینما میهن ( چهار راه حسن آباد ) بود مثل این که همیشه از چیزی فرار می کرد .سینماهای او،محل نمایش فیلمهای کمپانی فوکس قرن بیستم بود و در اواخر سلطنت رضا شاه ،فیلمهای آلمانی نمایش می داد .

به گفته یدا...خان طالقانی ،دستیار سابق خانبابا معتضدی :

گریشا یک دوربین فیلمبرداری هم داشت برای فیلمبرداری از میان نویسها ،ولی چون برایش صرف نمی کرد ،غالبا به آقای معتضدی سفارش می داد .

الماس خان تعریف می کرد :

همون اوایل جنگ جهانی بود . من جلوی در بودم . آدمی آمد تو سینما و گفت : ( می توانی انگلیسی صحبت کنی ؟ ) can you speak english گفتم نه . گفت : وپارله فرانسه ؟ گفتم : نه . مثل این که فارسی بلد بود ،کلک می زد . آقای قهرمانی را صدا زدم که فرانسه بلدی بیا صحبت کن .نمی دانم چی صحبت کرد . گریشا داخل دفترش بود . رفت داخل دفتر و با گریشا بیرون آمد . ماشین دم در بود . سوار شدند و رفتند . از سینما به شهربانی خبر دادند . همه جا را گشتند . معلوم شد شبانه گریشا را برده بودند بندر پهلوی و گذاشتن داخل کشتی و بردن . این سینما افتاد دست زن گریشا . البته سینما مایاک مال سه نفر بود :دکتر ترکید ،وارالیان و گریشا . وارالیان زنش گرجی بود و خود وارالیان در گرجستان مرده بود . پسرش هم در آنجا ادعا کرده بود که سهم دارد و در تهران از سفارت شوروی یک نفر به اسم ماریام مارگا mariam marga که زن لاغر اندامی بود و فارسی هم بلد بود ،فرستاده بودند سینما که مدیر سینما شده بود . در واقع در آن سه چهار سال ،سینما مایاک دو تا مدیر داشت . یکی رضا خان بود که فیلم می آورد و یکی هم همین مادام ماریام مارگا که سهم پسر وارالیان را از فروش سینما بر می داشت . سه چهار سال اینجا بود . سهم پسر وارالیان را روسها گرفتند . بعد هم دیگر ندیدمش . یادم هست یکروز هم مادام مایاک افسرهای روسی را دعوت کرده بود سینما که از آنها پذیرایی کردند . در همین جلسه هم مادام مایاک یک فیلم آلمانی برای روسها نمایش داد که نمی دانم مثل این که خوششان آمده بود . الماس خان نمی داند چرا مادام مایاک اینکار را کرد . فکر می کند فیلم ماریا مونتز بود . یادم نیست ولی فیلم آلمانی بود . البته می گفتند قبل از جنگ هم گریشا از روسها یه پولی گرفته بود که فیلمهای اخبار روسی را نشان بده . ولی مثل این که طرفدار آلمانها بود . روسهام بردنش . گریشا می گفت اگه جنگ تموم بشه ،تموم سقف سینما را برلیان می کنم . روسها آمده بودن فیلم روسی ببینن ،فیلم آلمانی دیدن .بعد نامه گریشا از سیبری آمد و معلوم شد سیبری است . مادام ،نامه می نوشت می داد به مکانیک سینما که پست کند . اونهم پست نمی کرد .مثل این که بابت هر نامه که پست نمی کرد پنج تومن می گرفت .هر نامه را پنج تومن می فروخت .

صفحات 60 و 61 منبع ذکر شده ی بالا .


سینما ارم به نقل از : تاریخ سینمای ایران 1357 - 1279 ،نوشته ی جمال امید

چاپ اول  ،بهار 1374 ،انتشارات روزنه

... سینماهایی که در این زمان فعالند - اواخر دهه - عبارتند از : ... سینما دیده بان - مایاک ( واقع در لاله زار ،کوچه ی اتحادیه ،که در 1307 دچار حریق شد و بار دیگر با فیلم  کلبه عموتوم  آغاز به کار کرد ... " روز جمعه ( 12 دی 1309 ) بر حسب دعوتی که از طرف مدیر مدرسه سینما و یا بقول وزارت معارف مدیر ورزشگاه آرتیستی سینما بعمل آمده بود در سالون سینما مایاک اولین فیلم ایرانی به معرض تماشا گذارده شد . قبل از این که در موضوع بی تربیتی و بداخلاقی و نمک ناشناسی مدیر سینما مایاک صحبتی بنمایم می خواهم قدری از زشتی و فساد اخلاق عمومی گفتگو کرده و ... تنها نسخه ی آبی و رابی که در اختیار ساکوارلیدزه بود ،در حریق مدهش سینما مایاک در 1311 به کلی از بین رفت ...


سینما مایاک در کتاب تاریخ سینمای ایران

...دکتر کوشان در گفتگویی با مولف[جمال امید] در اشاره به بازیگران طوفان زندگی وقتی به نام رضا کیائی (بازیگر حاجی آقا آکتر سینما 

و مدیر سینما مایاک) رسید با لبخندی اشاره داد که در 1313 وقتی از روی تفنن به دیدار حاجی آقا آکتر سینما رفتم،هیچگاه تصور نمی کردم که روزی خواهد رسید که من نیز به کار  فیلمسازی روی آورم...

به نقل از کتاب :تاریخ سینمای ایران 1357-1279،نوشته ی جمال امید،چاپ اول،بهار 1374،

انتشارات روزنه،صفحه ی 205


سینما مایاک به روایت پرویز دوائی

...از لاله زار که رو به بالا به طرف شمال می رفتیم و سمت چپ داخل خیابان اسلامبول می پیچیدیم  درست همین اول و در سمت جنوب خیابان ،سینمای "مایاک"بود که گاهی در اعلان هایش می نوشتند سینمای دیده بان مایاک.بالای سردر این سینما یک برج چراغ دریائی با نئون آبی رنگی نصب بود که شب ها در سیاهی اطراف جلوه ای داشت و انگار که در زمان خودش از اولین اعلان های نئون شهر بود...

...سینمای مایاک،مخصوصا داخلش و سالن نمایشش سینمای خیلی قشنگ و با سلیقه ای بود،شاید حتی قشنگ تر از سینما ایران ،که هر چند تر و تمیز و اعیانی و مرتب بود ،ولی ساختمان حالت خشکی داشت و فانتزی نداشت.در سالن نمایش سینمای مایاک این فانتزی را خیلی چشمگیر می شد تشخیص داد:سقف سینما از پارچه بود ،تکه های عظیم پارچه از وسط سقف ،از حفره ای شروع می شدند و با چین های آکوردئونی روی هم خوابیده و به شکل بادبزن ژاپنی دور تا دور به لبه سقف و دیوارها وصل می شدند.این پارچه ها هر تکه اش به رنگی بود و جلوه اش در هر بار سینما رفتن تازگی داشت...

...سینمای مایاک که نمایش دهنده فیلم های کمپانی یونیورسال بود (و آن موقع ها آرم این کمپانی کره زمین بود که می چرخید و دورش نوشته لاتین می آمد :یونیورسال اینترنشنال) قسمت عمده محبوبیت آن سال هایش را مدیون نمایش سری فیلم های دو هنرپیشه کمیک بسیار دوست داشتنی روز،بود آبوت و لو کاستلو بود...

...باز یک خصوصیت دیگر سینمای مایاک که به این سینما یک نوع تشخصی می داد این بود که زمستان ها،در ایامی که بعدها فهمیدیم عید مسیحی هاست ،تا مدتی در شروع فیلم های بلند یک فیلم کوتاه نقاشی متحرک(که آن موقع ها "مضحک قلمی"می گفتیم.)نشان می داد که مربوط به برگزاری مراسم عید و آراستن درخت نوئل و آمدن بابا نوئل بود....

سینما مایاک سالن تابستانی خوب و وسیعی داشت که یادم هست از جمله فیلم هایی که آن جا دیدیم بود آبوت و لو کاستلو و ملاقات با فرانکشتین بود که با پرویز نوری و برادر کوچکش علی می دیدیم و علی زیر سن مدرسه بود...

از کتاب:بازگشت یکه سوار،نوشته ی پرویز دوائی،انتشارات روزنه کار،چاپ اول،1381،صفحه های 76،77،79و80و87.


سینما سهیلا به روایت مراد دورلو آپاراتچی قدیمی

مراد دورلو معروف به امیر دورلو در گفتگو با نیوشا روزبان خبرنگار خبرگزاری مهر می گوید:پدرم در سینما سهیلا کار می کرد و خانواده ام نیز در واحد مسکونی ای که در سینما بود زندگی می کردند.مادرم من را باردار بود و قبل از این که مادرم را به بیمارستان برسانند من در سال 1335 در سینما سهیلا به دنیا آمدم و در واقع اولین متولد سینما هستم.در ساعت های بیکاری به آپاراتخانه می رفتم و در شش سالگی توانستم پای آپارات فیلم نمایش بدهم.اولین فیلمی که نمایش دادم "دراکولا "بود و چون هوا تاریک بود باعث شد از نمایش فیلم بترسم.در آن دوران حلقه های فیلم نگاتیو کوچک بود و برای یک فیلم 3یا 4 بار حلقه عوض می کردیم.هنگام نمایش فیلمی نگاتیو پاره شد و تا بخواهم دریچه نور را ببندم فیلم آتش گرفت و من از ترس حلقه فیلم را درآوردم و از پنجره به بیرون پرت کردم که باعث آتش سوزی مغازه ای به نام جنرال مد شد.در آن زمان مدیر سینما به دلیل این که سینما را از سوختن نجات داده بودم 100 تومان به مادرم پاداش داد.مدیر سینما در آن زمان آقای روحانی بود.تا حدود سال 1344 در سینما سهیلا بودم...

منبع:خبرگزاری مهر،1397.06.20،کد خبر4254805

سینما اروپا

سینما اروپا

آدرس : خیابان جمهوری ( شاه آباد ) بین خیابان سعدی و میدان بهارستان

مالک اولیه : جمال مجتهدی (به نقل از کتاب:تاریخ سینمای ایران ،از آغاز تا سال 

1357،نوشته ی مسعود مهرابی،انتشارات فیلم،چاپ پنجم،زمستان 1368،صفحه ی 487)

مالک و مدیر بعدی:وحید مجتهدی (مجله فیلم،شماره ی 218،صفحه ی 28)

تاسیس : 1347

ظرفیت : 1176 نفر (به نقل از کتاب:سینمای ایران 1363-1358،انتشارات اداره کل تحقیقات

و روابط سینمائی وزارت ارشاد اسلامی،چاپ اول:1363،صفحه ی 39)

تلفن : 33913179


یک آمار جالب از میزان فروش و تعداد تماشاگر سینما اروپا در سال 1355

میزان فروش:20865000 ریال

تعداد تماشاگر:455000 نفر

از کتاب:اسنادی از موسیقی،تئاتر و سینما در ایران(1357-1300 ه.ش)،جلد سوم،

صفحه های 1380و1381،انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1379

در شهریور سال 1350 پس از آتش سوزی  با نمایش فیلم لوطی افتتاح مجدد شد.

در سال 1364 آگهی فروش سینما در روزنامه ها به چاپ رسید . در حال حاضر تعطیل میباشد .

خبری راجع به مالکان سینما اروپا در جام جم آنلاین:

وحید مجتهدی مدیر سینما اروپا1387.04.09 درگذشت.مجتهدی هنگام فوت 62سال داشت

و مدیر و صاحب سینما اروپا بود.وی پسر جمال مجتهدی است که دو ماه قبل دارفانی را وداع

گفت.

منبع:جام جم آنلاین،1387.12.23،شناسه خبر:100901386944


سینما اروپا به روایت ایوب شهبازی:

...سینما اروپا که بعد از سینما حافظ قرار داشت با فیلم جادهء زرین سمرقند افتتاح گردید.

در شب افتتاحیه ،من هم شرکت داشتم.اما خاطرهء خوبی جز خستگی از آن فیلم ندارم....

در شب افتتاحیهء ،ارحام صدر از بازیگران فیلم ،بهروز وثوقی،پوری بنایی  و خیلی از بازیگران 

سینمای ایران ،و نیز یکی از رجال معروف و نزدیک به دربار در این مراسم حضور داشتند.

از کتاب :یک روستایی در لاله زار،نوشته ی ایوب شهبازی ،چاپ اول،انتشارات روزنه کار،1391،صفحه ی 163.